• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5733 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۹ فروردين

مدیر مطبوعاتی  موفق

محسن آزموده

خبر درگذشت کیومرث نايینی، از فعالان پیشکسوت مطبوعات را در شبکه‌های اجتماعی خواندم. مسعود بهنود، روزنامه‌نگار قدیم خارج از ایران در صفحه اینستاگرامش بالای یادداشتی، عکسی از او در کنار چند چهره مشهور مطبوعاتی دیگر منتشر کرده بود و از سابقه همکاری با او در مجله صنعت حمل و نقل نوشته بود. مطلب کامل‌تر را سیروس علی‌نژاد، روزنامه‌نگار و نویسنده باسابقه نوشت، از سال‌های نخست کار مطبوعاتی کیومرث نایينی و همکاری با او با در مجلات متعددی چون صنعت حمل و نقل، سفر، زمان و پیام امروز. 
من افتخار همکاری و آشنایی نزدیک با زنده‌یاد نايینی را نداشتم. برادرش عمید نايینی را می‌شناختم که سردبیر پیام امروز بود. در سال‌های آغازین جوانی من این مجله به خصوص به خاطر «گزارش ویژه»های جذاب و جسورانه‌اش بسیار پرمخاطب بود و برادرانم آن را می‌خریدند و به خانه می‌آوردند. البته این نشریه هم مثل بسیاری از روزنامه‌ها و مجلات عمر دیرپایی نداشت و نهایتا با حکم سعید مرتضوی‌قاضی در اواخر دهه 1370 و اوایل دهه 1380 توقیف شد، برگی دیگر از افتخارات بی‌پایان آقای مرتضوی در برخورد با مطبوعات. بگذرم. 
حدود 17 سال است که در مطبوعات به صورت حرفه‌ای کار می کنم، یعنی از این راه امرار معاش می‌کنم و از نوجوانی یعنی حدود سی سال پیش اول به واسطه برادرانم و بعدا به عشق و علاقه شخصی، پیگیر روزنامه‌ها و مجلات بودم. اعتراف می‌کنم که مطبوعات دهه هفتاد تا حول و حوش همان برخوردهای فله‌ای (به تعبیر مهندس موسوی) با قبل و بعد از آن ایام، تومنی  هفت صنار فرق می‌کردند. بی‌دلیل نیست که زنده‌یاد حسین شهیدی در کتاب ارزشمندش «روزنامه‌نگاری در ایران از رسالت تا حرفه» آن سال‌ها را «دومین بهار آزادی» مطبوعات خوانده و رکود پس از آن را «دومین پايیز».  بخشی از این گل کردن مطبوعات و فترت پس از آن، به حال و هوا و زمانه باز می‌گردد، مطبوعات کاغذی در آن سال‌ها تنها رسانه مستقل در دسترس عموم بودند. اما قطعا بخش دیگری از این موفقیت مرهون حضور روزنامه‌نگاران و مطبوعاتی‌هایی با سابقه و کارکشته بود که از توفان‌های سیاسی و اجتماعی سال‌های پیش جان سالم به در برده بودند. 
همان‌طور که آقای علی‌نژاد با قلم خوبش نوشته، همه روزنامه و مجله را نباید منحصر به کسانی کرد که جلوی صحنه حضور داشتند. در موفقیت مطبوعات در آن سال‌ها و البته در همه سال‌ها، افراد پشت صحنه هم نقش محوری داشتند و دارند، گاه حتی تاثیری بسیار بیشتر از آنها که گزارش و یادداشت می‌نویسند و تیتر می‌زنند و مصاحبه می‌گیرند و اصطلاحا قلم می‌زنند. در وانفسای مطبوعات ما از قضا نقش این پشت صحنه، به ویژه آنها که سمت مدیریتی دارند، بارها خطیرتر می‌شود. تا جایی که به کار حرفه‌ای مربوط می‌شود، روزنامه‌نگار تنها دغدغه آنچه می نویسد، دارد. او مطلبی می‌نویسد و آن را به دست سردبیر می دهد. البته به لطف قانونگذاران ما، پیامدها و عواقب این مطلب در سال‌های اخیر گریبان روزنامه‌نگار را هم می‌گیرد. اما به هر حال، اگر سردبیر و مدیر کار بلد باشد، می‌تواند کاری بکند که نه سیخ بسوزد و نه کباب. او هم شیوه تعامل و سر و کله زدن با روزنامه‌نگاران حساس و نازک طبع را می دانست، هم بلد بود با مدیران دولتی مماشات کند و هم ضرورت‌ها و اقتضايات بازار را می شناخت. آنهایی که کار مطبوعاتی کرده‌اند، می‌دانند که یافتن مدیرانی با این ویژگی‌های سه‌گانه، چقدر کار سختی است و در حکم کبریت احمر است. از شنیده‌ها و نوشته‌ها بر می‌آید که آقای کیومرث نايینی از این دست مدیران مطبوعاتی بود. دوستان و همکارانش گفته‌اند و نوشته‌اند که او همچنانکه می‌دانست چطور باید از نظر اقتصادی مجله را سر پا و روزنامه‌نگاران را راضی نگه دارد، چم و خم چک و چانه زدن با مدیران دولتی را هم بلد بود و مهم‌تر اینکه به علت آنکه خودش آدم فرهیخته و باسوادی بود، می‌دانست که با اهل قلم چطور تعامل کند تا آنها را به علت کم و زیاد شدن یا دیر و زود شدن انتشار مطالب‌شان رنجیده خاطر نکند. یادش گرامی. با امید.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون